سوتی های هممون تو یونی

          hiva 
            بازدید : 42
          شنبه 30 فروردین 1393
           نظرات (8)
        

بچه هاخواهشن هرکی تودانشگاه سوتی میده بیادبنویسه یکم بخندیم دورهمی .خصوصامال اساتیدرو نگذرین ازش بچه ها.ممنون

ارسال نظر برای این مطلب

	این نظر توسط hiva در تاریخ 1393/02/26 و 11:51 دقیقه ارسال شده است

			agha ye rooz to servise setad bodim babacheha be ostadan ke residim ye oskole pezeshki be ranande goft haminja piade misham onamgoft bashe agha on lahze nemidonam chi shod jav gir shod mese james band az servis khodesho part kard biron maham ke moshtaghe sozhe dige servis raft hava.bichare do ta ghaltkhord kheyly gentelman boland shod

	این نظر توسط یه کوثری در تاریخ 1393/02/23 و 21:11 دقیقه ارسال شده است

			تو خوابگای ما تو هر اتاقش یه تلفن گذاشتن رو میز که ارتباطش داخلیه یعنی باهاش میتونی به اتاقای دیگه وسرپرستی خوابگاه زنگ بزنی اما...اندرحکایات ترم اول... روز اولی که اومدم در اتاقو باز کردم اومدم تو یکم اتاقو نگا کردم که ی دفه چشم افتاد به تلفن داشتم از خوشحالی پردرمیاوردم رفتم تلفنو برداشتم که به خونمون زنگ بزنم دیدم صفرش بستس ونمیگیره یه درصدم فک نکردم که شاید داخلی باشه اصلا چه میدونستم داخلی چیه آقا چشتون روز بد نبینه تنها هم بودم گفتم لابد خراب شده دست زدم به پیچش محکمش کردم خوب نشد از ابتدا تا انتها وسیم ها وخلاصه همه جای تلفن بدبختو بررسی کردم خوب نشد که نشد...بدجور افتاده بودم به جونش که درستش کنم ولی افسوس...دیگه هیچی دیگه.این فک کنم سردار همه سوتی ها بود لطفا واسه کسی تعریف نکنید آبرومو دوس دارم

	این نظر توسط zahra در تاریخ 1393/02/09 و 22:12 دقیقه ارسال شده است

			سر اینکه کی بره بوفه واسه چایی بیسکویت بگیره بحث بود بعد یکی از هم اتاقی هام برگشته به اون دیگه میگه:باشه خانوم ما میریم ولی تا برمیگردیم تو باید همه کارای شامو بکنی سیب زمینی هارم قاش کنی(توضیحات:قاش کردن کردیه...)

	این نظر توسط اموال بیت مال در تاریخ 1393/02/04 و 0:08 دقیقه ارسال شده است

			اقا جان سر کلاس اماریم مث همیشه همه بچه ها 32دندان بیرون به جوکهای استاد علی نژاد میخندیم! ناگهان ی صدای بین هه هه بچه ها بلند شد ی هو نگاه کردم خانم محمدیاستاد من کمرمو گم کردم! اخه خانم محمدی استاد بیچاره چکار کنه، به ما میگفتی که اعلامیه چاپ میکردیم به در و دیوار دانشکده میزدیم!روز بعدش دوباره مسله کمر!هر ثانیه ی بار بچه ها کمرم گم شده! خانم محمدی این مملکت که بی صاحب نیس! پلیسی گفتن!صد و دهی گفتن! اقا جان خلاصه خبر بچه هاکمرمو پیدا کردم به گوشمون رسید همگی ی اه کشیدیم و راحت شدیم نگو که کمر بیچاره اونجا دم در دانشکاه زیر پای دیگران له و په میشه؟ خلاصه داستان کمر خانم محمدی

	این نظر توسط ... در تاریخ 1393/02/03 و 14:54 دقیقه ارسال شده است

			تازه اولای ترم بود منم با سرویسا و ایستگاهاشون اشنا نبودم سرویس رسید جلو دانشکده ی خودمون جایی که اخرین ایستگاهه و بجه ها همشون پیاده میشن راننده خواست دور بزنه ونگه داره من فک کردم سویسو اشتباهی سوار شدم ی دفعه بلند شدم وبه راننده گفتم من اینجا پیاده میشم راننده ام برگشت گف اینجا ایستگاه نداریم کل سرویس زدن زیر خنده

	این نظر توسط زهرا محمدی در تاریخ 1393/02/02 و 21:37 دقیقه ارسال شده است

			کلاس آمار سر رنگ مانتوی شیلر بحث بود گفتم استاد باور کنید رنگش گلبهیه دیدم اون گوشه کلاس آقای جوانمردو آقای محمودیان غش کردن با دست به من اشاره میکنن میگن هه هه هه گربه ای!!!!کسی نیست بگه شما سواد رنگ شناسیتون در حد صفره من چیکار کنمسهیلا پاش رفته بود رو شیرینی های چسبیده به کف کلاس(که دست گل نیر بود)خانمx برگشته میگه اشکال نداره استاد شیرینی شوم دارهتازه همون خانمx تو سلف با ماهی سماق آورده بود که خودشم مونده بود چرا آوردتش!!!تو کلاسم اونقد ذوق زده بود که با ما سه تا کرد ترکی حرف میزد.همه ی اینا به کنار خانمy خواست بلیط رزرو کنه زنگ زده میگه ببخشید ترمیناله هه هه نه ببخشید تعاونی؟بسه دیگه خوش گذشت بای

	این نظر توسط میبینیم در تاریخ 1393/02/02 و 14:16 دقیقه ارسال شده است

			امروز یکی ازبچه ها بودجلوی من میشینه.اقااین تامیخوادبلندشه هرباری چن تاازدوروبریاشوزیرمیگیره .امروزکارمااین بوده ک فقط جنازه خودکارجمع کنیم

	این نظر توسط نقطه چین در تاریخ 1393/01/30 و 22:59 دقیقه ارسال شده است

			من بیشتر وقتا از سرویسای دانشگاه ارومیه واسه رفتوبرگشت استفاده میکنم وخیلی سوتی میدم یه بار یکی از م پرسید ترم چندم گفتم 2گفت پس چطور بهت خوابگای داخل دانشکده دادن!!!هیچی دیگه کتلت شدم.