اغا نمیدونی امشب چه خبر بود اوووووووووووووووووه....مردیم از بس خندیدیم ...از کجا شرو کنم حالا....
اغا جونم براتون بگه ناسلامتی خانم نماینده اومده بود وایتکس ازمون بگیره که یه دفه زد به سرمونو نشستیم واسه بازیه جرئت یا حقیقت....
چشتون روز بد نبینه نزدیک بود از خابگاه بیرونموم کنن....من که همون اولاش انصراف دادم... میدونید چرا؟؟؟؟؟؟
چون با خانوم نماینده در افتادم اونم که خودتون میشناسید.. همین که جرئتو انتخاب کردم..دورراه جلوم گذاشت
یاباید با این عظمت از تخت برعکس اویزون میشدم یا باید حجم عظیمی از آبی رو که خانم نماینده چتد بار تو دهنشون گردونده بودندو سر میکشیدم....من نه تارزانم نه .....بله دیگه.....پس خانم نماینده منو حذف کرد
خلاصه این خانم مبسر زرنگ همه رو با ترفند هایی نظیر لیسیدن مویی آغشته با مخلوطی از رب و آب پرتقالو پنیر ..خوردن لیمو با عصاره ی موکت و فرش خوابگاه و خورداندن شامپو سیر پرژک و صابون خوردن و آب شکلات یه ماه پیش ونمک و...حذف کرد. و نهایتا خودش برنده شد..
اما بشنوبد خودش چیکارا کرد....
یکم مونده بود کار هممون به بیمارستان بکشه...اغا دختـــــــــــــــرو این کارا
1) خوردن کرم دست و صورت به اندازه ی یک سر انگشت
2) حقیقتو انتخاب کرد ...که چیز خاصی دستگیرمون نشد
3)و نهایتا در مرحله ی نهایی دو نفره مخلوطی از سیب و آب و مایع ظرفشویی ونمک رو خورد..
پس بیشتر درد داد تا درد بکشه
چهره های ما در آخر بازی
من:
هیرو:
ستاره:
فرزانه:
مژده:
نکته: از انجام دادن اینگونه بازی ها در محیط خوابگاه جدا خود داری بفرمایید