loading...
وبلاگ دانشجویان hit ارومیه.ورودی مهر92
hiiii

sohrab بازدید : 35 جمعه 18 بهمن 1392 نظرات (8)

پسر                                                            تو به من خندیدی و نمی دانستی من به               چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را

دزدیدم

باغبان از پی من تند دوید

غضب آلود به من کرد نگاه

سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک

وتو رفتی و هنوز و سالهاست که در گوش

 من آرام آرام خش خش گام تو تکرار کنان

میدهد آزارم

ومن اندیشه کنان غرق در این پندارم که چرا باغچه ی کوچک ما سیب نداشت

دختر

من به تو خندیدم چون که میدانستم تو به چه دلهره

از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی

پدرم از پی تو تند دوید ونمیدانستی باغبان باغچه ی همسایه پدر پیر من است

من به تو خندیدم تا که با خنده ی خود پاسخ عشق

تو را خالصانه بدهم

بغض چشمان تو لیک لرزه انداخت به دستان من و

سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک

دل من گفت برو

چون نمیخواست بخاطر بسپارد گریه ی تلخ تورا

ومن رفتم وهنوز

سالهاست که در ذهن من آرام آرام

حیرت و بغض تو تکرار کنان میدهد آزارم

 ومن اندیشه کنان غرق در این پندارم که چه میشد باغچه ی

خانه ما سیب نداشت

سیب

دخترک خندید و پسرک ماتش برد

که به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیده

باغبان از پی او تند دوید

به خیالش میخواست حرمت باغچه و دختر

کم سالش را از پسر پس گیرد

غضب آلود به او کرد نگاه!

این وسط من بودم سیب دندان زده ای که روی خاک

افتادم

هر دو را بغض ربود

دخترک رفت ولی زیر لب این را میگفت

او یقینا پی معشوق خودش می آید

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود

مطمانا پشیمان شده برمیگردد

سالهاست که پوسیده ام آرام آرام

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز

جسم من تجزیه شد ساده ولی ذراتم

همه اندیشه کنان غرق در این پندارند

این جدایی به خدا رابطه با سیب نداشت

sohrab بازدید : 41 یکشنبه 17 آذر 1392 نظرات (8)

بی تو، مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم

همه تن چشم شدم خیره به دنبال تو گشتم

شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم،

شدم آن عاشق دیوانه که بودم.

در نهانخانه ی جانم گل یادِ تو درخشید

باغِ صد خاطره خندید

عطرصد خاطره پیچید



یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم

پرگشودیم و در آن خلوت دل خواسته گشتیم

ساعتی برلب آن جوی نشستیم



تو همه رازِ جهان ریخته در جشمِ سیاهت

من همه محو تماشای نگاهت



آسمان صاف و شب آرام

بخت خندان و زمان رام

خوشه ی ماه فروریخته در آب

شاخه ها دست برآورده به مهتاب

شب و صحرا و گل و سنگ

همه دل داده به آواز شباهنگ...



یادم آید : تو به من گفتی :

«از این عشق حذر کن!

لحظه ای چند بر این آب نظر کن،

آب، آیینه ی عشق گذران است

تو که امروز نگاهت به نگاهی نگران است

باش فردا، که دلت با دگران است.

تا فراموش کنی، چندی از این شهر سفر کن!»



با تو گفتم:

« حذر از عشق ؟ - ندانم

سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم ،

نتوانم !



روز اول که دل من به تمنای تو پر زد،

چون کبوتر، لبِ بامِ تو نشستم ،

تو به من سنگ زدی ، من نه رمیدم، نه گسستم»



باز گفتم که : « تو صیادی و من آهوی دشتم

تا به دام تو درافتم ، همه جا گشتم و گشتم

حذر از عشق ندانم

سفر از پیش تو هرگز نتوانم، نتوانم....! 




اشکی از شاخه فروریخت

مرغ شب ، ناله ی تلخی زد و بگریخت!



اشک در چشم تو لرزید،

ماه بر عشق ِ تو خندید!

یادم آید که دگر از تو جوابی نشنیدم.

پای در دامن اندوه کشیدم،

نه گسستم ، نه رمیدم،





رفت در ظلمت غم، آن شب و شبهای دگر هم،

نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم ،

نکنی دیگر از آن کوچه گذر هم !



بی تو ، اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم

sohrab بازدید : 23 یکشنبه 10 آذر 1392 نظرات (4)

WHEN I CAME DRENCHED IN THE RAIN…………………
وقتی خیس از باران به خانه رسیدم

BROTHER SAID : “ WHY DON’T YOU TAKE AN UMBRELLA WITH YOU?”
برادرم گفت: چرا چتری با خود نبردی؟

SISTER SAID:”WHY DIDN’T YOU WAIT UNTILL IT STOPPED”
خواهرم گفت: چرا تا بند آمدن باران صبر نکردی؟

DAD ANGRILIY SAID: “ONLY AFTER GETTING COLD YOU WILL REALISE”.
پدرم با عصبانیت گفت: تنها وقتی سرما خوردی متوجه خواهی شد

BUT MY MOM AS SHE WAS DRYING MY HAIR SAID”
اما مادرم در حالی که موهای مرا خشک می کرد گفت

“STUPID RAIN”
باران احمق

THAT’S MOM!!!
این است معنی مادر

sohrab بازدید : 240 پنجشنبه 30 آبان 1392 نظرات (8)

نه تو می مــانی و نه انــدوه

و نه هیچیـــــک از مردم ایــــن آبادی...

به حباب نگـــــران لب یک رود قســــم،

و به کوتاهــــی آن لحظه شـــــادی که گذشت،...

غصــــه هم می گــــذرد،...

آنچنــــانی که فقط خاطــــره ای خواهـــد ماند...

لحظه ها عریاننــــد.

به تن لحظـــه خود، جامه انــدوه مپوشان هرگــــز

                                                                                                             * سهراب سپهری *

sohrab بازدید : 38 سه شنبه 21 آبان 1392 نظرات (3)


 

لطفا تا آخرش بخونید:

 

چقدر خنده داره
که یک ساعت خلوت با خدا دیر و طاقت فرساست. ولی 90 دقیقه بازی یک تیم فوتبال مثل باد می‌گذره!

· 
چقدر خنده داره
که صد هزارتومان کمک در راه خدا مبلغ بسیار هنگفتیه اما وقتی که با همون مقدار پول به خرید می‌ریم کم به چشم میاد!

· 
چقدر خنده داره
که یک ساعت عبادت در مسجد طولانی به نظر میاد اما یک ساعت فیلم دیدن به سرعت می‌گذره!

sohrab بازدید : 37 یکشنبه 12 آبان 1392 نظرات (7)

چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.

اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.».....استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند.

 

چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود:

کدام لاستیک پنچر شده بود ؟"

 

درباره ما
Profile Pic
همیشه آخر هر چیز خوب میشود.اگر نشد بدان هنوز آخر آن نرسیده. سلام به همه ب اونایی که به اینجا سر میزنن...چه دانشجو چه غیر دانشجو...ازینکه به وبلاگ ما سر زدید مچکرم.امیدوارم لحظات مفید و خوبی رو اینجا بگذرونید...
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    HIT
     

     کارشناسی پیوسته فناوری اطلاعات سلامت (Health Information Technology) رشته جدیدی است که هدف آن تربیت افراد متخصصی است که قادر باشند مدیریت بخش فناوری اطلاعات سلامت را در کلیه موسسات ارایه دهنده خدمات بهداشتی و درمانی به عهده گرفته و در زمینه ایجاد و اداره سیستم های اطلاعات سلامت با استفاده از فناوری های نوین اطلاعاتی ایفای نقش نمایند.


    byyy

    آمار سایت
  • کل مطالب : 111
  • کل نظرات : 464
  • افراد آنلاین : 2
  • تعداد اعضا : 28
  • آی پی امروز : 14
  • آی پی دیروز : 6
  • بازدید امروز : 71
  • باردید دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 95
  • بازدید ماه : 293
  • بازدید سال : 1,108
  • بازدید کلی : 18,591
  • کدهای اختصاصی